افکارسنجی چیست؟

افکارسنجی، تعریفات و کاربردها

آشکار است که افراد از طبقات اجتماعی مختلف، در طول دوره های مختلف، الگوهای فکری و نگرش‌های متفاوتی از خود نشان می دهند. در واقع هنگامی که موضوعات تغییر می‌کنند، ذهنیت‌ها نیز می‌توانند بین مخاطبان هدف و جامعه تغییر کنند و در نتیجه چشم‌انداز متفاوتی از یک موضوع به موضوع دیگر ایجاد شود. از طریق استفاده از روش‌های مختلف افکارسنجی و پیمایش، می‌توان ارزیابی دقیق نظر جامعه هدف در مورد موضوعات مختلف به دست آورد و متعاقباً این دست‌آوردها در سایر حوزه‌های تحقیقاتی و عملیاتی نیز مورد استفاده قرار گیرند.

تجزیه و تحلیل افکار شامل ارزیابی دیدگاه‌ها و نگرش افراد نسبت به یک موضوع خاص، در یک مکان خاص و در یک لحظه خاص، روشن کردن دلایل پذیرش یا تأیید شدید یک دیدگاه خاص است. ذهن‌آگاهی نشان‌دهنده یک رویکرد علمی متعادل و قابل اعتماد است که مجموعه نیازها و خواسته های جامعه را بررسی می‌کند و به طور غیر مستقیم بر تصمیم‌گیرندگان فشار وارد می‌کند. در نتیجه، هنگامی که نظرات افراد از طریق روش علمی و ارزیابی فکری، جمع‌آوری و به افراد دارای قدرت منتقل شود، آنها را مجاب به پذیرش مسئولیت می‌کند.

ممکن است این سوال مطرح شود که چه کسانی مخاطب روش‌های مختلف افکارسنجی خواهند بود؟

در پاسخ باید یادآور شد که هر آن کسی که به نوعی با تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری‌های عمده روبرو است، به نوعی می‌توان مخاطب این روش علمی باشد؛ از جمه این موارد می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:

 

برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران: برای تدوین برنامه‌ها و سیاست‌ها از آن استفاده می‌کنند.

جامعه‌شناسان: از آن برای درک رفتارها و تمایل‌های مردم استفاده می‌کنند.

فعالین رسانه‌ای: از آن برای سنجش رضایت عمومی استفاده می‌کنند.

مدیران صنعت: آن را برای افزایش کیفیت و تولید اعمال می‌کنند.

اقتصاددانان و بازرگانان: از آن برای اهداف فروش و بازاریابی استفاده می‌کنند.

مدیران کارخانه ها، شرکت ها و موسسات مختلف: از آن به عنوان ابزاری برای درک افکار عمومی در مورد جنبه‌هایی مانند رضایت شغلی، الزامات فرهنگی و انتشار شایعات و موارد مشابه استفاده می‌کنند.

 

یک رابطه چهارجانبه پیچیده وجود دارد که شامل افراد، سازمان ها، مقامات و مدیران و نهایتاً کالاها و خدمات است که در آن تفکر به عنوان یک پل مهم ارتباطی عمل می‌کند و ارتباطات درون این شبکه پیچیده را تسهیل می کند. این رابطه در قلمرو سیاست، اقتصاد، کسب و کار، فرهنگ و جامعه، محوری است و تعامل و پویایی بین موجودات مختلف را شکل می‌دهد. در عرصه سیاسی، این رابطه از طریق اکتشاف نظرات عمومی، وابستگی‌های سیاسی و سطوح مشارکت مدنی، تأثیر بر فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌ها آشکار می‌شود.

 

در بخش‌های اقتصادی و تجاری، رابطه چهارجانبه در فعالیت‌هایی مانند استراتژی‌های بازاریابی، تلاش‌های کسب و نگهداری مشتری و ابتکارات رضایت نیروی کار، تاثیرگذار بر پویایی بازار و موفقیت سازمانی است. علاوه بر این، در حوزه فرهنگی، این رابطه بر بررسی نگرش‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی تأثیر می‌گذارد و شیوه‌ها و بیان‌های فرهنگی را در یک جامعه معین شکل می‌دهد. علاوه بر این، در حوزه اجتماعی، این رابطه در تحقیق در سطح رضایت عمومی از عملکرد سازمان‌های متنوع و مکانیسم های بازخورد ذینفعان بسیار مهم است.

 

با استفاده از تحقیقات پیمایشی و افکارسنجی به عنوان روش اصلی تجزیه و تحلیل فکر، درک عمیق‌تری از افکار، باورها و دیدگاه‌های مردم را فراهم می‌شود و بینش ارزشمندی در مورد شناخت و رفتار انسان ارائه می‌گردد. از طریق افکارسنجی، محققان و پژوهشگران می‌توانند پیچیدگی‌های آگاهی فردی و جمعی را بررسی کنند و پیچیدگی‌های فرآیندهای فکری انسان و تأثیر آنها بر ارتباطات بین فردی و ساختارهای اجتماعی را کشف نمایند.